به گزارش قدس آنلاین، آغاز این هفته فرصت خوبی است تا برویم سراغ مروجان کتاب؛ کسانی که در میان همه دغدغههای ریز و درشت زندگی امروز، تلاش برای دیده شدن کتاب و ترویج خواندن آن اهتمام جدی آنها در زندگی فردی و اجتماعیشان شده است.
به انگیزه پاسداشت هفته اهدای کتاب و تلاش این دوستداران کتاب در نخستین روز این هفته از اهالی مروج کتاب پرسیدیم پس از کسب تجربههای گوناگون در زمینه ترویج کتاب و با توجه به مسائل و بحرانهای مختلفی که در کشور ما وجود دارد به خصوص بحران فرهنگی چه راهکار عملی برای ترویج کتاب در کشور ما وجود دارد تا بتوانیم خواندن کتاب را در همه سنین فراگیر کنیم و میل به کتابخوانی در جامعه امروز ایران به وجود آید.
همراه کردن کتاب با فعالیتهای اجتماعی
عبدالحکیم بهار را سالهاست به خاطر فعالیتهایش در حوزه ادبیات کودک و نوجوان میشناسیم؛ آدمی که حالا نامش با نام کتابخانه روستای «رمین» چابهار در سیستان و بلوچستان پیوند خورده است. او مرد خوشذوقی است که با فعالیتهایش در حوزه ترویج کتاب و کتابخوانی، نام روستای رمین را فراگیر کرده است. بهار در خصوص فعالیتهای ترویجی کتاب توضیح میدهد: از حدود ۱۵ سال پیش در حوزه راهاندازی کتابخانههای روستایی با مشارکت مردمی شروع به فعالیت کردم و خوشبختانه تاکنون این طرح میان مردم جا افتاده و میبینیم تعداد مروجان کتاب به نسبت سالهای پیش بسیار افزایش یافته است.
او میگوید: شاید در کتابخوانی به لحاظ آمار و ارقامی و نسبت به کشورهای همسایه وضعیت بهتری داشته باشیم اما باز هم در کشور ما کتاب جایگاه ویژهای ندارد و مردم جامعه نیز با کتاب انس نگرفتهاند.
عبدالکریم بهار بر تبلیغ کتاب مثل کالاهای دیگر تأکید میکند و میگوید: کتابخوانی مقولهای است که به خودی خود وارد جامعه و خانههایمان نمیشود. همان طور که برای فروش یک کالا سعی در دیده شدن و تبلیغات برای فروش آن میکنیم، برای کتاب نیز باید همین اندازه تلاش کرد و ترویج کتابخوانی رکن اساسی این کار است. با تبلیغ هم وضعیت کتابخوانی بهتر میشود و هم میزان سرانه مطالعه در کشور افزایش مییابد.
او معتقد است: ترویج کتاب تنها وظیفه مروجان نیست و همه مردم باید نگران خوانده نشدن کتاب و فاصله مردم با کتاب باشند و در راستای آشتی کتاب با جامعه تلاش کنند.
فعال حوزه کودک و نوجوان در پاسخ به این پرسش که کتابخوانی در نگاه عدهای، فعالیتی خستهکننده و کسالتآور است، بیان میکند: باید تلاش کنیم فعالیت کتابخوانی را زیبا نشان دهیم مثلاً راهاندازی جشنواره و مسابقات کتابخوانی، اهدای کتاب به عنوان هدیه و احیای سنت وقف کتاب و امکانات مورد نیاز پژوهش و مطالعه. همراه کردن کتاب با دیگر فعالیتهای اجتماعی سبب میشود مطالعه برای مخاطب شیرین و دلچسب باشد. هر فردی که این فعالیتها را انجام دهد یک مروج کتاب محسوب میشود.
از بهار میپرسم آیا ترویج کتاب شغل او است یا به صورت ذوقی به این فعالیت مشغول است، او پاسخ میدهد: ترویج کتابخوانی برآورد مالی ندارد و بیشتر نیازمند شوق و اشتیاق است. اگر به صورت خودجوش و داوطلبانه در این راستا فعالیت کنیم، بهتر میتوانیم پاسخگوی نیازهای جامعه باشیم. این کار از عهده کسانی برمیآید که برای امرار معاش خود شغل اصلی داشته باشند و در کنار آن به ترویج کتابخوانی نیز مشغول شوند.
او در پایان میگوید: من از تمامی مروجان کتاب انتظار دارم ترویج کتاب را به شیوه درست انجام دهند و منابعی را که در اختیار مخاطبان قرار میدهند درست و مفید باشد.
شناخت ذائقه کتابخوانی توسط کتابداران
رحمتالله دهش که همه علاقهمندان به کتاب او را با راهاندازی و رونق کتابخانههای خانگی روستایی میشناسند درباره علاقهمندیاش به فعالیتهای ترویج کتاب، میگوید: از سال ۹۵ به طور جدی به ایده راهاندازی کتابخانههای خانگی فکر میکردم، با دوستانم در جرگلان (خراسان شمالی) بارها بر سر شروع آن گفتوگو کردیم تا سرانجام به فکر تجهیز کتابخانههای مدرسه افتادیم و در برخی مدارس اقدام به توزیع کتاب کردیم اما بعدها متوجه شدیم کتابهای اهدایی ما در مدارس خاک میخورد و کسی آنها را نمیخواند برای همین به دنبال ایجاد کتابخانههای خانگی روستایی رفتیم. با این ایده، خانوادهها کودکان خود را به حضور در محیط کتابخانه تشویق میکردند، کتابداری که آنجا بود نسبت به تمامی کتابها آشنایی لازم را داشت و بچهها در کتابخانه به بهانه بازی و کتابخوانی با یکدیگر آشنا میشدند و گفتوگو میکردند.
رحمتالله دهش معتقد است آنچه در ترویج کتاب اهمیت دارد، توجه به مسئله مطالعه از سنین پایین است. کسی که میخواهد کار ترویج کتاب را انجام دهد باید به این نکته توجه جدی داشته باشد از این رو والدینی که میخواهند فرزند کتابخوانی داشته باشند باید برای خود و یا کودکانشان کتابخانه کوچکی فراهم کنند و یا پیش از خواب برای آنها قصه بگویند. معلمان نیز میتوانند در مورد کتابهای مختلف با دانشآموزان صحبت کنند و نکات آموزشی را به آنها یاد بدهند.
دهش ادامه میدهد: ما میتوانیم براساس نیازی که جامعه دارد، کتابهای مرتبط معرفی کنیم مثلاً اگر بچهها با مسئلهای روبهرو میشوند، میتوانیم آنها را به کتابخانه ببریم و کتاب مورد نیاز برای حل مشکلشان معرفی کنیم.
این مروج کتاب با توجه به عرصه فعالیت و آشناییاش با کتابخانههای عمومی شهرها در خصوص آسیبهایی که کتابخانههای عمومی به آن دچار هستند، توضیح میدهد: عدم ارتباط کتابداران با مردم یک منطقه، کتابخانهها را دچار رخوت کرده است در حالی که کتابداران باید از محیط کار خود بیرون بروند تا با توجه به شناخت مردم منطقه و ذائقهشان به آنها کتاب معرفی کنند یا نشستهایی که در کتابخانه برگزار میشود را اطلاعرسانی کنند همه این فعالیتها، کارهایی در راستای ترویج کتاب هستند که موجب گسترش فرهنگ کتابخوانی میشود. او اظهار میکند: همه مردم میتوانند به سهم خود، مروج کتاب باشند. نیازی نیست کار ترویج را در روستا و یا نهادی انجام دهند بلکه میتوانند این کار را از خانواده خود شروع کنند.
دهش معتقد است برای ترویج کتاب سه عامل اعتماد، همدلی و مشارکت اهمیت دارد و فعالیتهای ترویجی کتاب خودش هم در سایه این سه عامل به نتیجه رسیده است.
کتابخوانی جامعه، دغدغه مسئولان نیست
اسماعیل آذرینژاد روحانی قصهگوی کهگیلویه و بویراحمدی است که به دلیل قصهخوانی برای کودکان در روستاها شهرت دارد.
آذرینژاد این شانس را داشته که از کودکی تا نوجوانیاش آدمهای کتابخوان سر راهش قرار گرفتهاند و او را به کتابخوانی تشویق کردهاند. او هم در بزرگسالی تصمیم میگیرد با قصهخوانی امید را در دل کودکان روستا زنده نگه دارد و مسیر آنها را به سوی دانایی و توانایی هموار کند.
آذرینژاد معتقد است جامعه نمیتواند رشد کند مگر با عقل و کتاب یعنی اگر بخواهیم جامعه به توسعه پایدار برسد، لازم است کتاب به زندگی کودکان و نوجوانان آورده شود چون زمانه از باید و نباید و نصیحت گذشته و کتاب میتواند ابزار ارتباط با نسل امروز باشد. کتاب و به خصوص قصه به صورت غیرمستقیم مهارتهای زندگی را به کودکان آموزش و فکر و تخیل آنان را رشد میدهد.
به باور این مروج کتاب، مطالعه در کشور ما وضعیت خوبی ندارد، صرفاً بعضی از افراد دغدغههایی در این حوزه دارند اما این امر به فرهنگی از طرف حاکمیت تبدیل نشده است در حالی که خواندن میتواند انسجام اجتماعی و همدلی را با کمک به افراد در درک بهتر و اهمیت دادن بیشتر به رفاه آنها تقویت کند. هر کسی در حد توان خود میتواند نزدیکان خود را به کتابخوانی سوق دهد.
او ضمن اشاره به مؤسسهای که در آن مشغول فعالیت است، در خصوص فعالیتهای ترویجی کتابش توضیح داد: طرحی به نام «سفیر یار مهربان» داریم و براساس این طرح معتقدیم هر کودکی مسئولیت یک کودک دیگر در خانواده یا مدرسه را بر عهده دارد و هفتهای یک بار باید برای او کتاب بخواند.
از آذرینژاد در خصوص دلایل بیتوجهی به کتاب در جامعه پرسیدم و او پاسخ داد: دلایل مختلفی دارد و این دلایل هم ذوقی است و هم حاصل بیتوجهی به برنامهریزی درست و مناسب مثلاً مدارس کتابخانه دارند اما کتابهای خوب به آن مدارس فرستاده نمیشود به عنوان مثال برای مقطع ابتدایی کتابهای شهید مطهری را میآورند، در صورتی که این کتاب برای مقطع دانشگاه، دبیرستان و حوزه مناسب است.
وی افزود: یکی دیگر از دلایل کاهش سطح کتابخوانی به ساختار حاکمیت برمیگردد و دغدغه کتاب در فکر و ذهن مسئولان نیست. گاهی اوقات در هفته کتاب کارهایی به صورت نمایشی صورت میگیرد اما این امر تبدیل به فرهنگ نشده است. این مروج کتاب در پایان پیشنهاد داد: برای تقویت و ترویج کتابخوانی رسانههایی مانند تلویزیون میتوانند با دعوت از اندیشمندان و نویسندگان، کتابخوانی را ترویج دهند و یا کتابهای مفید و خواندنی در رسانههای مکتوب و غیرمکتوب معرفی شوند.
نظر شما